هوش سازمانی چیست؟ چگونه سازمان ها را به سوی پیشرفت هدایت می کند؟ اصطلاح “هوش سازمانی” به توانایی یک فرد در سازمان یا توانایی یک سازمان برای تجزیه و تحلیل داده‌ها و تبدیل آن‌ها به اطلاعات قابل استفاده اشاره دارد. این موضوع شامل توانایی سازمان برای جمع آوری داده‌ها و همچنین تحقیق در مورد رویدادها و رفتارها به منظور اعمال آن‌ها در مدل کسب و کار خود به گونه‌ای که سازمان را به جلو حرکت می‌دهد.

همچنین ممکن است به توانایی یک سازمان برای به اشتراک‌گذاری اطلاعات بین ذینفعان اشاره داشته باشد. در اواسط قرن بیستم، “ویلنسکی” مفهوم هوش سازمانی را بر حسب یک سری نقش‌های عملکردی در راس سازمان‌ها مشخص کرد. در این مقاله به بررسی ابعاد گوناگون هوش سازمانی می‌پردازیم.

آشنایی با موارد مهم هوش در مدیریت رفتار سازمانی

معمولاً دو مؤلفه اصلی در هوش سازمانی وجود دارد که شامل مدیریت دانش و یادگیری سازمانی است:

مدیریت دانش و جمع اوری اطلاعات

اولین مورد، مدیریت دانش است که شامل تعدادی استراتژی برای جمع آوری و به اشتراک گذاری اطلاعات به دست آمده از طریق تحقیق، جمع آوری داده‌ها و تجربه است. نمونه‌هایی از تکنیک‌های مدیریت دانش شامل ایجاد بهترین اسناد عملی است. چنین اسنادی با مصاحبه با موفق‌ترین کارگران در یک حوزه‌ی عملکردی، تجزیه و تحلیل فرآیندها و عادات آن‌ها و مستندسازی آن رفتارها برای استفاده توسط سایر کارگران در همان حوزه‌ی عملکردی ایجاد می‌شود.

آشنایی با موارد مهم هوش در مدیریت رفتار سازمانییادگیری سازمانی و تحلیل عینی اطلاعات

مؤلفه‌ی اصلی دیگر هوش سازمانی، یادگیری سازمانی است. این به روش‌هایی اشاره دارد که سازمان‌ها از طریق آن‌ها یاد می‌گیرند و همچنین به روشی که سازمان‌ها بر اساس آنچه می‌آموزند، سازگار می‌شوند. این مولفه بر این باور استوار است که سازمان‌هایی که می‌توانند به طور عینی، داده‌ها را تجزیه و تحلیل کنند و راه‌هایی برای گنجاندن تغییرات در محیط، دولت، در دسترس بودن منابع و نظرات مصرف‌کننده و رفتارهای خرید در برنامه‌های تجاری خود بیابند، موفق‌تر از سازمان‌هایی هستند که صرفاً داده‌ها را جمع‌آوری می‌کنند.

برای درک بهتر درباره نوروبیزینس، مقاله نوروربیزینس چیست؟ را بخوانید.

فرم درخواست مشاوره

پاسخ‌های هوشمند ممکن است شامل تغییر استراتژی‌های قیمت‌گذاری، گسترش پیشنهادات محصول یا بازاریابی به روش‌هایی باشد که به طور مؤثرتری به دست مصرف‌کنندگان برسد.

کارکرد هوش سازمانی در عملکرد سازمان ها

یکی از مهم‌ترین جنبه‌های مفهوم هوش سازمانی این است که سازمان‌های هوشمند صرفاً اطلاعات را جمع‌آوری نمی‌کنند، بلکه آن را در سراسر سازمان به اشتراک می‌گذارند. به عنوان مثال، بخش‌های مختلف ممکن است از فروشندگان مختلف برای یک عملکرد استفاده کنند. در یک سازمان هوشمند، بخش‌ها اطلاعات را به اشتراک می‌گذارند و تلاش می‌کنند تا در مورد یک معامله‌ی جمعی مذاکره کنند که در آن قیمت‌های کاهش‌یافته از یک فروشنده در ازای کسب‌وکار چندین بخش دریافت می‌شود.

یکی دیگر از ویژگی‌های حیاتی یک سازمان هوشمند این است که صرفاً روی اطلاعاتی که جمع آوری می کند، تکیه نخواهد کرد، بلکه از آن‌ها برای بهبود خود استفاده می‌کند. اصول هوش سازمانی حکم می‌کند که پس از جمع‌آوری اطلاعات، باید ارزیابی شود تا همه راه‌هایی که از طریق آن به کسب و کار یا سازمان مربوط می‌شود، مشخص شود. به عنوان مثال، اگر کسب‌وکاری متوجه شود که در حال از دست دادن سهم بازار در میان گروه خاصی از مصرف‌کنندگان است، باید تلاش کند تا مشخص کند چرا، چگونه و چه کاری می‌تواند برای به دست آوردن مجدد سهم انجام دهد.همچنین چه گروه‌های مصرف‌کننده‌ی دیگری ممکن است جایگزین مناسبی برای کسب‌وکار از دست رفته باشند.

پیشنهاد می‌کنیم مقاله” تحلیل میدان نیرو ” را مطالعه نمایید.

مولفه ها و انواع هوش سازمانی

با توجه به تعاریف و دسته‌بندی‌های ذکر شده، می‌توانم بگویم که هوش سازمانی از مجموعه اطلاعات حاصل از تجارب یک سازمان که هم در ماشین‌ها و هم در اذهان کار می‌کند، ایجاد می‌شود. علاوه بر این، با پیشبرد تشبیه خام هوش فردی که به عنوان مجموعه‌ای برای تولید نتایج و درک ارتباطات ساختاری عمل می‌کند، می‌توانم برخی از مؤلفه‌های اساسی هوش سازمانی را برای یک شیرجه‌ی عمیق ارائه کنم:

هوش انسانی

آیا افراد سازمان و کسب و کار شما می‌توانند مشکلات را درک کنند و با استفاده از سرنخ‌های منابع و محیط، علل را شناسایی کنند؟ آیا سازمان شما راهی برای جمع آوری اطلاعات از اعضای خود برای تولید اطلاعات گروهی دارد؟ حلقه‌های کیفیت و مراکز تعالی، نمونه‌هایی از هوش جمعی انسان هستند.

هوش ماشینی

 آیا سازمان شما دارای درجه‌ی بالایی از تجمیع بین شبکه‌های اطلاعاتی و سلسله مراتب برای ایجاد یک سیستم متمرکز هوشمند است؟ آیا سازمان شما راهی برای فیلتر کردن اطلاعات جمع آوری شده بر اساس ارتباط دارد؟ آیا یک سازمان ظرفیت پردازش اطلاعات برای اهداف مختلف از جمله برنامه ریزی، بهره برداری، بازسازی، محاسبه یا نوآوری را دارد؟ آیا اطلاعاتی که نزدیک به نقطه‌ی تقاضاست، در اختیار افراد داخل و خارج سازمان قرار می‌گیرد؟

این مقاله را حتما مطالعه نمایید ” هوش استراتژیک چیست؟ “.

هوش تعاملی

آیا سازمان شما راهی برای به دست آوردن هوش حاصل از تعاملات بین افراد و گروه‌ها برای حمایت از یادگیری و تصمیم گیری دارد؟ آیا سازمان شما علاوه بر مبادلات پیام تراکنشی، ارتباطات ضمنی و احساسی را نیز لحاظ می‌کند؟

هوش عملیاتی

 آیا سازمان شما مکانیزم کنترلی دارد تا اطمینان حاصل کند که فرآیندهای عملیاتی از استانداردهای صنعت پیروی می‌کنند و نتایج آن‌ها با معیارهای صنعت مطابقت دارد؟

هوش تصمیم گیری

 آیا سازمان شما ساختارهای منطقی استدلال جهت حمایت از تصمیماتی مانند تقدم، رویه‌ها، تداعی‌ها و دستورالعمل‌ها را دارد؟

هوش نوآورانه

آیا سازمان شما می‌تواند با فشارهای بحران‌ها مقابله کند و از فرصت‌ها برای ایجاد تغییر مثبت استفاده کند؟ آیا یک سازمان می تواند ایده‌های قدیمی خود را بازنشسته کند تا جای خود را به مفاهیم جدید برای آزمایش بدهد؟

مولفه ها و انواع هوش سازمانی نمونه ای از هوش سازمانی در  شرکت گوگل

بیایید به نمونه‌ای از یکی از موفق‌ترین شرکت‌های جهان -گوگل- نگاه کنیم تا نشان دهیم هوش سازمانی در عمل چگونه است.

هوش ماشینی

گوگل سفر خود را با توسعه‌ی یک سیستم جستجوی اینترنتی آغاز کرد که بسیار موفق شد. گوگل از اینترنت به عنوان یک پایگاه داده جامع و یک کتابخانه‌ی جهانی استفاده می‌کرد که به کاربران امکان می‌داد هر چیزی را جستجو کنند. گوگل فهرست‌های خود را در ثانیه به روز می‌کند تا کاربران بتوانند آخرین نتایج را پیدا کنند. با گذشت زمان، این شرکت رشد کرد و شروع به معرفی محصولات و خدمات جدید کرد و همه‌ی آن‌ها را به یک سیستم یکپارچه تبدیل کرد که دسترسی به همه‌ی چیزهایی را که Google امروز ارائه می‌دهد، فراهم می‌کرد.

هوش نوآورانه

طبق گزارش فوربس، گوگل در میان ۱۰ شرکت برتر نوآورانه در جهان قرار دارد که محصولات بسیاری را در مجموعه‌ای از خدمات دسته‌بندی می‌کنند، از جستجوی ساده گرفته تا سیستم‌های عامل تا نرم‌افزارهای نوآورانه. این شرکت به روش‌های قدیمی خود پایبند نیست و به بهبود ویژگی‌های خود ادامه می‌دهد. به عنوان مثال می‌توان به جستجوی صوتی، جستجوی تصویری و پشتیبانی چند زبانه اشاره کرد. گوگل ارث که در سال 2005 راه اندازی شد، اکنون به یک فناوری فراگیر برای ناوبری تبدیل شده است.

درکنار هوش سازمانی، هوش اجرایی نیز بسیار مهم است، برای کسب اطلاعات بیشتر مطلب: هوش اجرایی چیست؟ را مطالعه نمایید.

هوش انسانی

مدیران گوگل، محیطی را برای نوآوری ایجاد می‌کنند، اما به کارکنان خود نمی‌گویند که برای دستیابی به برتری سازمانی چه کاری انجام دهند. در عوض، به کاربران اجازه می‌دهند تا با افکارشان آزادانه جریان پیدا کنند تا ایده‌هایی برای اقدامات ارائه دهند. دفاتر Google شبیه سازه‌های مهدکودک هستند و فعالیت‌ها، وعده‌های غذایی و استراحت را برای پرانرژی و خلاق نگه داشتن کارمندان ارائه می‌دهند.

کارمندان 80 درصد از زمان خود را صرف کار اصلی خود می‌کنند و 20 درصد از زمان را صرف ایجاد اختراعات خود می‌کنند که توسط سیاست ITO (زمان نوآوری) شرکت تشویق می‌شود. این شیوه‌ی نامتعارف مدیریت چیزی است که باعث ایجاد شایستگی در مدیران می‌شود، زیرا آن‌ها احساس راحتی و قدرت می‌کنند.

هوش تصمیم گیری

گوگل برای تصمیم گیری در مورد محصولات، خدمات و فرآیندهای خود به شدت به داده‌ها متکی است. داده‌ها به صورت تجربی جمع آوری شده و برای حمایت از ارزیابی ایده‌های تولید شده توسط افراد، به طور دقیق تجزیه و تحلیل می‌شوند. آنچه پشت موفقیت موتور جستجوی گوگل بود، تمرکزش بر چالش‌های کاربران با بازیابی اطلاعات بود و این به دلیل فرهنگ اطلاعاتی گوگل امکان پذیر بود. این شرکت بر رفتار سیستم و کاربر نظارت می‌کند تا بفهمد کاربران چگونه محصولات خود را می‌بینند. نظرات کاربران سپس به بهبود محصول در شرکت کمک می‌کند.

پرسش های مطرح برای طراحی هوش سازمانی

پیش از اجرای هر تصمیمی بهتر است این پرسش‌ها را مطرح و به آن‌ها به روشنی پاسخ دهیم:

  • برای توسعه‌ی بینش چه داده‌هایی باید جمع آوری شود؟

  • آیا ما ظرفیت جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده‌های مورد نیاز برای ایجاد هوش سازمانی را داریم؟

  • چگونه با تنگناهای استراتژیک که مانع از جریان اطلاعات می‌شوند، مقابله کنیم؟

  • چگونه استراتژی‌ها و بودجه‌ها را برای برآوردن نیازهای داده‌های در حال رشد تنظیم کنیم؟

  • چگونه از حریم خصوصی و امنیت داده‌ها اطمینان حاصل کنیم؟

  • چگونه می‌توان داده‌های استخراج شده از چندین منبع را برای ایجاد یک حقیقت واحد به هم مرتبط کرد؟

  • چگونه می‌توان ناسازگاری‌ها و نادرستی‌ها را در داده‌ها اصلاح کرد؟

هوش سازمانی را می توان توانایی یک سازمان برای استفاده از افراد، فناوری و اطلاعات برای بهبود عملکرد خود دانست. با این حال، راه‌های زیادی برای تفسیر این مفهوم وجود دارد.

از تحول دیجیتال برای ایجاد هوش سازمانی استقبال کنید

یک سازمان صرفا یک نام نیست، بلکه موجودی زنده است که می تواند توانایی های خود را درک کند، بیاموزد، تطبیق دهد و برای رسیدن به مأموریت خود از آن استفاده کند. و این همان چیزی است که هوش سازمانی را ایجاد و تقویت می‌کند. در پس این هوش، نتیجه‌ی نیروی مغزی جمعی افراد شماست که امکاناتی را ایجاد می‌کنند. با این حال، سیستم‌های قدیمی، محدودیت‌هایی را ایجاد می‌کنند که باعث ایجاد چالش‌هایی می‌شود که رشد را دشوار می‌کند.

با تحول دیجیتال، بسیاری از این چالش‌ها را می‌توان برای تقویت هوش سازمانی با ایجاد ترکیبی قدرتمند از رهبری و فناوری برای ایمن سازی آینده‌ی سازمان برطرف کرد. ما در انستیتو NBTI  با سه رویکرد آموزشی، مشاوره‌ای و اجرایی در کنار سازمان‌ها و صاحبان کسب و کار هستیم تا با ابزارهای قدرتمند NBTI  مدیریت‌پروری و ایمن سازی آینده‌ی دیجیتال سازمان‌ها را تامین کنیم.

مقاله : ” عارضه یابی صنعتی ” را حتما بخوانید.

پرسش های مطرح در زمینه هوش سازمانی

هوش سازمانی در تجارت چیست؟

هوش سازمانی به عنوان ظرفیت یک سازمان برای ایجاد دانش و استفاده از آن برای انطباق استراتژیک با محیط تعریف می‌شود. شبیه I.Q است، اما در سطح سازمانی چارچوب بندی شده است.

چرا امروزه هوش سازمانی مهم است؟

این الگو به شما امکان می‌دهد تا تصمیمات بهتری بگیرید، شکاف ها را شناسایی کنید و چالش‌ها را قبل از بروز شکاف گسترده، پیش بینی کنید. قرار دادن سیستم‌ها و فرآیندها برای جمع آوری اطلاعات لازم و درک نحوه‌ی استفاده از آن چیزی است که هوش سازمانی در مورد آن کار می‌کند.

مهارت‌های سازمان عالی را چگونه توصیف می‌کنید؟

مهارت‌های سازمانی به این معناست که شما توانایی استفاده‌ی کارآمد و موثر از زمان و منابع خود را دارید. شما می‌توانید زمان، انرژی و فضای کاری فیزیکی خود را مدیریت کنید تا بتوانید وظایف را با موفقیت انجام دهید.